تحولات لبنان و فلسطین

برنامه این هفته «ثریا» با موضوع توان بازدارندگی دفاعی ایران در برابر تهدیدات دشمنان به روی آنتن رفت.

سیاست دوگانه آمریکا برای تضعیف موشک‌های ایران است/ ماجرای تحمیل نوشاندن جام زهر به امام خمینی(ره) چه بود؟

به گزارش «قدس آنلاین» به نقل از  خبرگزاری فارس، برنامه هفته اخیر ثریا به موضوع «توان بازدارندگی دفاعی ایران در برابر تهدیدات دشمنان» اختصاص داشت. میهمانان این برنامه دکتر حسین روزبه، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ایران-آمریکا، سید مصطفی خوش‌چشم، کارشناس روابط بین‌الملل بودند. این برنامه طبق اسناد و مدارک اتاق فکرها و اندیشکده‌های آمریکایی به بررسی برخی از اظهار نظرهای مسئولین پرداخت که مدعی هستند اگر برجام نبود گزینه جایگزین، جنگ بود.

مهمترین محورهای برنامه به شرح زیر است:

این توهم که می‌گویند "اگر برجام نبود گزینه جایگزین، جنگ بود" چقدر واقعیت دارد؟

حمله به ایران از نظر سناتورها و ژنرال‌های آمریکایی احمقانه است اما از نظر غربگرایان داخلی همیشه قطعی بوده است!

دستاوردهای بزرگ امثال شهید تهرانی مقدم مانع حمله به ایران بوده است نه برجام

سیاست دوگانه فشار و مذاکره آمریکا برای تضعیف موشک های ایران است

بدعهدی آمریکا و بی حاصلی برجام، علت تغییر هدف برجام از رفع تحریم‌ها به رفع تهدیدهای پوشالی

اگر دستگاه دیپلماسی این‌بار کوتاه بیاید، ترامپ ده قدم جلو خواهد آمد

کاسبی جریان غربگرا با بلوف "سایه شوم جنگ"

ماجرای نامه ۱۲۷ نماینده مجلس ششم به رهبر انقلاب و تحمیل نوشیدن جام زهر ۱۵ سال پیش چه بود؟

مجری برنامه ثریا در ابتدای برنامه به شهادت محسن خزایی، خبرنگار صداوسیما در سوریه اشاره کرد و به خانواده وی تسلیت گفت. وی در ادامه به کشتار  بیش از ۱۰۰ نفر از عاشقان اباعبدالله در نیجریه پرداخت و از بی‌توجهی فضای رسانه‌ای و مسئولین سیاسی به این فاجعه اعلام نارضایتی کرد. به گفته وی بیش از ۱۰ میلیون نفر در کشور نیجریه مسلمان شیعه هستند.

در ادامه مقصودی به موضوع برنامه اشاره کرد و علت انتخاب این موضوع برای این قسمت از برنامه را سالگرد شهادت شهید تهرانی مقدم بیان کرد. وی گفت: همان‌طور که اطلاع دارید در فضای رسانه‌ای کشور بحث سایه شوم جنگ و گزینه‌های روی میز آمریکا هر از چند گاهی مطرح می‌شود و  فلان اقدام را دلیل برداشته شدن گزینه روی میز (اقدام نظامی) آمریکا اعلام می‌کنند. امشب قصد داریم به این بپردازم که چرا تابه‌حال این گزینه‌ها عملی نشده است.

سایه شوم جنگ بازیچه دست آمریکا و یک جریان در کشور

پس از معرفی مهمانان، مقصودی با اعلام خبر آماده شدن مستندهای جدید ثریا خبر از پخش آن‌ها در آینده داد. مقصودی سؤال اول را از دکتر روزبه پرسید و گفت: همان‌طور که گفتم هر از چند گاهی این بحث در فضای رسانه‌ای کشور مطرح می‌شود. در حال حاضر هم این بحث مطرح است که سایه شوم جنگ با برجام از بین رفته است. این موضوع بازیچه دست آمریکا و یک جریان در کشور شده است. سؤال من این است که این موضوع تا چه حد واقعی است؟

دکتر روزبه در پاسخ به این سؤال به بستر تاریخی این موضوع اشاره کرد  و گفت: اگر به‌واقع این مسئله وجود داشته باشد باید ریشه‌های آن را یافت. باید درصد واقعی بودن سایه شوم جنگ را مشخص کرد همچنین درصد رسانه‌ای و نظامی و سیاسی این موضوع مشخص شود. اگر تصمیم داشته باشیم برآورد کنیم که تا چه میزان جمهوری اسلامی ایران و منافع ملی ما در آستانه جنگ است یا نه، باید به گذشته بنگریم. در آستانه دهه چهارم انقلاب جریانات سیاسی نسبت به موضوعات مختلف واکنش نشان داده‌اند. این رفتارها سابقه تاریخی ما است.

وی بابیان اینکه به فراخور این برنامه صریح صحبت خواهد کرد گفت: آن مواردی که ما صحبت خواهیم کرد قطعاً مستند به رفتارهای سیاسی  مجموعه‌های درون نظام است. نسبت به این سابقه می‌توان قضاوت کرد.

ایشان با اشاره به نامه‌ای که دریکی از ادوار مجلس به رهبر انقلاب نوشته شد گفت: این نامه حاوی نکاتی است که ما می‌توانیم این نکات را بازخوانی کنیم.

نامه توهین آمیز ۱۲۷ نماینده مجلس ششم به رهبر انقلاب

روزبه در پاسخ به این سؤال که آیا این نامه را نماینده‌های مجلس نوشتند گفت: بله. نماینده‌های وقت مجلس در سال ۱۳۸۱   به رهبر معظم انقلاب نوشتند.

وی در ادامه در پاسخ به سؤال مجری برنامه که آیا این نامه در دوره  ششم مجلس نوشته‌شده است گفت: بله. نامه جنجالی بوده است. فرازهای مختلفی دارد و در ۳۱ اردیبهشت ۸۱ نوشته شد. من یک‌بند را که به فضای فعلی ما نزدیک است را می‌خوانم. جلب است که در آن دوران هم سایه شوم جنگ نزدیک بوده است و ظاهراً این سایه زاده یک فضای سیاسی است به این معنی که بیشتر از  آنکه گزینه نظامی باشد یک ابزار سیاسی تلقی می‌شود.

مقصودی با اشاره به نامه ۱۲۷ نماینده مجلس در دوره ششم گفت: آیا این همان نامه است؟

تهدید نظامی خارجی ابزار سیاسی جریانات سیاسی داخلی

روزبه ضمن پاسخ مثبت به سؤال مجری برنامه بیان کرد: من دقیقاً متن نامه را می‌خوانم. «فضای سیاسی کشور را در سال ۷۵ از یاد نبرده‌ایم که به دلایل گوناگون در عرصه سیاست خارجه ایران در انزوای کامل و حتی کشور در معرض تهدید نظامی خارجی قرار داشت.» این متن نامه است. ادبیات امروزی در فضای سیاسی ادبیات جدیدی نیست و درگذشته بوده است.   بیش از آنکه نظامی باشد سیاسی است و بیش از  آنکه در واقعیت امکان تحقق داشته باشد در ذهن‌ها است. بیش ازآنچه یک گزینه علیه منافع ملی ایران باشد یک ابزار  برای آزردن رقبای سیاسی است. یک ابزار سیاسی به‌قصد جابجایی منازعات گروه‌های سیاسی است.   بندهای دیگری هم دارد. این نامه در تاریخ سیاسی ما وجود داشته است. در بخش دیگری از نامه‌این‌چنین آمده است: «اما شاید دوره کنونی از این لحاظ بی‌مانند باشد که شکاف‌های سیاسی و اجتماعی با تهدیدات خارجی و برنامه آشکار ایالات‌متحده  به‌عنوان  قدرتی که در برابر خود مانعی نمی‌بیند(برای تغییر نقشه ژئوپلیتیک منطقه همزمان شده است) و نظام ناچار به کنش و واکنش در  برابر این برنامه است. » در همان مقطع –سال ۸۱ – که ۱۵ سال پیش است

مجری کارشناس برنامه گفت: به دولت بوش اشاره می‌کنند.

کارشناس مسائل ایران- امریکا در ادامه گفت: بله. اشاره به آن دولت دارد که برای منطقه برنامه دارد و گفته‌اند که عن‌قریب سایه شوم جنگ ما را هم به کام خود بکشاند. ما می‌توانیم در رابطه با این موضوع اظهارنظر بکنیم. اگر این فرایند طی شده بود ما بالاخره باید ما به ازای آن را مشاهده می‌کردیم. در حال حاضر ۱۵ سال است که باوجودآنکه اکثر کشورهای دنیا دچار چالش‌های امنیتی هستند ما در جزیره‌ای از امنیت قرار داریم. (۹:۳۸) .آن چیزی که معادله جنگ را تعیین تکلیف می‌کند موضع‌گیری‌های سیاسی ما است، توان بازدارندگی در مجموعه‌های نظامی امنیتی کشور، قدرت ملی کشور، توان بالای امنیت ملی کشور به‌واقع تجلی می‌یابد.

پیشنهاد جام زهر به رهبر انقلاب

مقصودی گفت: آیا این همان نامه‌ای است که با ادبیات نامعقولی به رهبر انقلاب پیشنهاد داده می‌شود که اگر قرار است جام زهری را بنوشید سریع‌تر این کار را انجام دهند؟

روزبه در جواب گفت: بله. در پوشش جریانی عقل‌گرا و خیرخواه برای کشور پیشنهاد می‌دهند که پیش از آنکه تمامیت ارضی کشور مورد تعرض قرار بگیرد خودمان این کار را انجام دهیم.

مجری برنامه با اشاره به اهمیت یادآوری این نامه گفت: در آن دوره  من ۲۰ سال سن داشتم اما الآن‌که شما یادآوری کردید برای جوانان بسیار مفید است که این نامه را بخوانند.

روزبه با اشاره به صحبت‌های مقصودی گفت: نکته مهم این نامه ‌این است آن جریان در آن زمان ادعای عقل‌گرایی می‌کرد و اتهام بی‌بهره بودن از عقل سیاسی را به جریان مقابل نسبت می‌داد. امروز ما می‌توانیم نسبت به عملکرد این دو مجموعه قضاوت بکنیم؛ ۱۵ سال مدت زیادی است.

مقصودی سؤال بعد را از مهمان دیگر برنامه جناب خوش‌چشم پرسید و گفت: در رابطه با این روند تاریخی که اشاره کردند، این ابزار چگونه استفاده می‌شود و تا چه میزان واقعی بوده است؟ و چرا عملی نشده است؟

خوش‌چشم بابیان اینکه اگر بخواهیم سامانمند صحبت بکنیم در کنار سیر تاریخی، باید بر اساس مؤلفه‌های تهدید بررسی شود که آیا تهدید امکان‌پذیر هست یا خیر، گفت: مؤلفه‌های مختلفی برای این موضوع وجود دارد شامل مؤلفه‌های اقتصادی، مؤلفه‌های نظری، مؤلفه‌های افکار عمومی در داخل و خارج از کشور – به‌طور مشخص در داخل و در بیرون از آمریکا- همین‌طور در کشور هدف است. توان جنگ در سمت آمریکا و توان دفاع در سمت ایران باید بررسی شود. درصورتی‌که مقدور باشد پیرامون تمام این مؤلفه‌ها صحبت خواهیم کرد. از این موضوعات مهم‌تر می‌توان به  صحبت‌های آمریکایی‌ها در بازه زمانی مورداشاره رجوع کرد که چه مطالبی گفته‌شده است و چه راهی را دنبال می‌کردند. فکر می‌کنم که آقای دکتر گفتند سال ۱۳۸۱ بوده است. که مقارن با ۲۰۰۲ می‌شود.

توافقات آمریکا با ایران در حمله به افغانستان برای ممانعت از حمله ایران

وی در ادامه با اشاره تاریخ شروع جنگ افغانستان گفت: این جنگ سال ۲۰۰۱ شروع شد. من به ارزیابی‌های خارج از کشور  اشاره می‌کنم. خانم و آقای لبرت؛ – آقای لبرت از کارشناسان برجسته آمریکا بوده است و ایشان در زمان جرج بوش در معاونت امنیت ملی کاخ سفید مسئول میز ایران بوده است همچنین همسرش هم در همان میز مشغول به کار بوده است. – خانم لبرت زمانی که قصد حمله به افغانستان داشتند – مدتی بعدازآن مباحثی مطرح شد. البته به دلیل آنکه قرار است که به‌صراحت گفته شود مطرح می‌کنم. مباحث مطرح‌شده این بوده است که  توافقات کوچکی با ایران انجام شد، برای  مثال اگر به هواپیماهای آمریکا در افغانستان آسیب رسید و خلبان آمریکایی هواپیمای خود را به مرز ایران رساند، ایران اجازه بدهد  که این شخص در آب‌ها بین‌المللی یا یکی از سفارت‌خانه‌ها تحویل داده شود.  

خانم لبرت در مذاکراتی که تصمیم به همکاری‌های کوچکی در آن دوران قرار بوده است اتفاق بی افتد مسائلی را مطرح می‌کند، ایشان در سال‌های بعد در دیداری عمومی با نخبگان واشنگتن در سال ۲۰۰۶ یا ۲۰۰۷ مباحثی را مطرح کرده است که بنده برخی از آن‌ها را مطرح می‌کنم؛   ایشان می‌گوید در آن زمان ما درخواست‌های بسیار کوچک  ولی مهمی را داشتیم اما به دلیل آن‌که سال‌ها با ایران مذاکره‌ای نداشته‌ایم، تصمیم به همکاری با آن‌ها گرفته بودیم، این درخواست‌ها بسیار مهم تلقی می‌شد و موجب  تعجب ما بود. ایشان می‌گوید هرماه یک جلسه با نماینده ایران در افغانستان به همراه نماینده ویژه آقای بوش  - البته دقیقاً به خاطر ندارم اما احتمال می‌دهم که آقای سلمان خلیل زاد بوده است- برگزار می‌شد(احتمالاً سفیر ایران در افغانستان طرف مذاکره بوده است).

 ایشان می‌گوید در آن دوران در مذاکرات همیشه در انتظار آن بوده‌اند که طرف ایرانی بالاخره خواسته‌ای از آمریکا داشته باشد و مطرح کند، اما هیچ‌چیزی از ما نمی‌خواستند که موجب تعجب بسیاری بود (گرچه اقدام بزرگی نیست اما با توجه به آنکه سالیان سال رابطه‌ای بین ایران و آمریکا وجود نداشته است باید به‌عنوان اقدام بزرگی تلقی شود)؛ ما پیرامون علت درخواست نداشتن ایران به چنین جمع‌بندی رسیدیم که نداشتن درخواست از سوی ایرانی‌ها به دلیل آن است که احتمالاً چنین فکر می‌کنند که قرار است بعد از افغانستان به ایران  حمله کنیم و در آن دوران هنوز ایران از سوی آقای بوش به‌عنوان محور شرارت معرفی نشده بود.

 ایشان می‌گوید که ما تعجب کردیم که این ارزیابی چگونه انجام‌شده است؟ اگر قرار است که ما پس از افغانستان به ایران حمله کنیم برای اقداماتی کوچک چنین استراتژی عظیمی را کنار نخواهیم گذاشت. اگر قرار نیست به آن‌ها حمله کنیم چرا ایران در ازای اقدامات هر چند کوچک هیچ خواسته‌ای از ما ندارد. ایشان می‌گوید که بنده  و نمایند آقای بوش بسیار متعجب شده‌ایم و این تعجب هنوز هم باقی است، ایشان می‌گوید به دلیل چنین عقب‌نشینی‌های مکرر بعد از دو سال آقای بوش هم ایران را به‌عنوان محور شرارت معرفی کرد زیرا احساس کرده بود که ایرانی‌ها از احتمال رخ دادن جنگ ترس دارند.

کارشناس روابط بین‌الملل پیرامون نامه مطرح‌شده گفت: آمریکایی‌ها قبال این نامه مباحث زیادی مطرح کرده‌اند. ما در ادامه برنامه  به این موضوع خواهیم پرداخت که تصمیم سازان آمریکایی طی سال‌های ۲۰۰۳ الی ۲۰۰۹ که آقای اوباما در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ رئیس‌جمهور شد و در ادامه دولت خود پیرامون جنگ با ایران چگونه فکر می‌کردند؟ آیا پشت این تهدیدها زور عملی هم وجود داشته است؟ علاوه بر اینکه می‌توان این سیر تاریخی را می‌توان انجام داد می‌توان به مؤلفه‌های دیگر همانند افکار عمومی هم پرداخت.

بخش دوم گفتگو با سؤالی از دکتر روزبه آغاز شد؛ مقصودی از ایشان پرسید: در دشمنی آمریکا با ایران شکی نیست. البته در دورانی هم دورتادور کشور را به‌نوعی محاصره کرده بودند. چرا نتوانسته تهدید حمله به ایران را عملی بکند؟ به‌هرحال نیت دارد که ایران را نابود کند اما دلیل عملی نشدن این تهدید را بفرمایید.

تضعیف اقتصادی آمریکا بعد از حمله به افغانستان/ مخالفت کنگره با حمله به ایران

روزبه در پاسخ به دوران ریاست جمهوری بوش اشاره کرد و گفت: بوش را می‌توان به‌عنوان جنگ‌طلب‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا معرفی کرد. ایشان در زمان  ریاست‌جمهوری‌اش دو جنگ علیه دو کشور به راه انداخت. شاید یکی از اهداف آن‌ها این بود که هزینه‌های جنگ برای اشغال این دو کشور کوچک را بسنجند و – درصورتی‌که بپذیریم سایه شوم جنگ صحت داشته است- تمرینی برای  جنگ با ایران باشد.

 قطعاً باید یک‌روال منطقی طی شود؛ ابتدا کشور افغانستان به‌عنوان یک حلقه ضعیف مورد حمله قرار ‌گیرد و سپس عراق و  پس‌ازآن می‌توانند به ایران حمله کنند.   حال چه اتفاقی افتاد؟ در دوران بوش زمانی که جمع‌بندی حمله به افغانستان در میان مسئولین آمریکایی انجام شد که دیگر آمریکا به لحاظ اقتصادی و توانی که برای ایجاد یک جنگ جدید لازم است توانایی نداشت.   این مباحث را هر شخصی که در آن  زمان ادبیات امنیت ملی آمریکا و نهادهای تصمیم گیر و نهادهای تصمیم‌ساز و قوه مجریه آمریکا را رصد می‌کرد، به آن واقف است. آن‌ها نگران این بودند که اتفاقی بیافتد و آمریکا به مرحله فروپاشی برسد.

من نامه‌ای در اینجا دارم که  مجموعه‌ای متنوع از سناتورهای آمریکایی –دموکرات و جمهوری‌خواه -  در ۱ نوامبر ۲۰۰۷ به رئیس‌جمهور وقت ارسال می‌کنند؛ در این نامه از دو اقدام ابراز نگرانی شدیدی انجام می‌شود، ابتدا درخواست جدی دارند که به‌هیچ‌وجه جنگ دیگری به راه نیندازید زیرا اقتصاد آمریکا توان  تحمل جنگ جدید را ندارد. نکته دوم این است که به‌نوعی کنگره به‌عنوان یک‌نهاد تصمیم‌گیر از همراهی در هر جنگی  عقب‌نشینی می‌کند؛ نه‌تنها عقب‌نشینی می‌کنند بلکه می‌گویند که اگر شما اقدامی  علیه ایران بکنید مخالف شما خواهیم بود.

 این نامه از سوی سناتورهای آمریکایی به رئیس‌جمهور وقت زده‌شده است. این اتفاقات در فضای تصمیم گیر آمریکا رخ‌داده است زیرا زمانی که کشوری می‌خواهد با کشوری دیگر بجنگد باید در میان نهادهای تصمیم‌گیر در آن کشور انسجام وجود داشته باشد. در درون حاکمیت آمریکا و حتی در قوه مجریه به‌هیچ‌عنوان در زمان ریاست جمهوری رادیکال‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا هماهنگی وجود نداشته است تا بتوانند اجماعی علیه ایران ایجاد کنند.

دستاوردهای بزرگ امثال شهید تهرانی مقدم مانع حمله به ایران است نه برجام

وی در ادامه گفت: در برخی از رسانه‌های داخل کشور توهم اجماع بوده است اما این افراد که  قرار است مدیریت فضای دشمنی با ایران را انجام دهند از این موضوع ابراز نگرانی شدید می‌کنند. این نامه با این ابراز نگرانی شروع می‌شود که اقتصاد به بن‌بست رسیده، آمریکا را به مرحله فروپاشی برساند. این نامه در ۱  نوامبر ۲۰۰۷ مطرح‌شده است که حدود ۱۰ سال پیش می‌شود و در اواخر دوره بوش است. اگر دقت کرده باشید لحن بوش هرچه به انتهای دوران ریاست جمهوری خودش نزدیک می‌شد لحنی نرم‌تر پیدا می‌کرد. علت این موضوع چه بوده است؟ آیا علت این موضوع اتخاذ راهبرد سیاسی توسط ایران بوده است؟ به نظر من پاسخ این سؤال نه است زیرا موضوعی که بوش را به عقب راند حرکت شتابان و پیش‌رونده جوانان کشور در عرصه دفاعی بوده است که دستاوردهای بزرگی را داشته‌اند.

 دستاوردهای بزرگ شهید تهرانی مقدم که به‌عنوان بخشی از دکترین دفاعی ایران حاصل‌شده است  دشمن را به نقطه‌ای رسانده است که هیچ گزینه نظامی بر روی میز شورای امنیت آمریکا قرار نمی‌گیرد. در حقیقت دستاوردهای ما، ارتقای توان فنی و توان نظامی ما است، دستاوردهای ما ارتقای فضای همدلی مردم با حاکمیت است که منجر به از بین رفتن سایه شوم جنگ  شده است گرچه ابزار دیپلماسی به‌هرحال تأثیر داشته است اما ابزار کوچکی است. اگر قرار بوده است که این ابزار جواب بدهد کشورهای دیگر چنین می‌کردند. برای مثال لیبی  باهمین تفکر دیپلماسی سعی کرد که از تهدید پیشگیری کند اما سرنوشتش چه شد؟

توصیه قذافی به ایران؛ از سرنوشت لیبی عبرت بگیرید

کارشناس مسائل ایران- آمریکا در ادامه گفت : لیبی ابتدا  برنامه هسته‌ای خودش را داد، سپس موشک‌هایش را داد، حتی به لیبی تضمین داده‌اند که در هنگام خطر از آن کشور دفاع خواهند کرد و امروز سرنوشت لیبی مشخص است. اواخر حکومت قذافی مصاحبه‌ای از او پخش شد که در آن سؤالی از قذافی می‌کنند که توصیه‌ات به ایران – یک کشور را هم نام می‌برد - چیست؟ به ایران توصیه می‌کنم که از سرنوشت لیبی عبرت بگیرند.

روزبه بابیان اینکه اساس مذاکره را نفی نمی‌کند گفت: آن چیزی که برای  کشور تولید قدرت و بازدارندگی می‌کند یکی از ابزارهایش دیپلماسی است که مکمل بال دفاعی است؛ این موضوع می‌تواند در کنار پیشرفت نظامی ایجاد قدرت ملی کند و این قدرت از جنگ حتماً جلوگیری خواهد کرد.

در ادامه برنامه مقصودی خطاب به خوش‌چشم گفت: دوران بوش نمونه‌ای خوب است چون در آن زمان چنین فضایی در کشور داشته‌ایم و مذاکرات سعدآباد  اتفاق می‌افتد و از طرفی هم ما به‌عنوان محور شرارت مطرح می‌شویم و اتفاقات دیگری هم که رخ داد، لطفاً دلیل آنکه این تهدید در دوران  بوش عملی نشد را توضیح دهید؟

تهدید و تحریم راهکار اوباما برای وادار کردن ایران به مذاکره

خوش‌چشم بابیان اینکه ابتدا باید بررسی شود که چرا تهدید کرده‌اند گفت: از ابتدای انقلاب ما تهدید به تحریم شده‌ایم، کودتا، شورش خیابانی، انقلاب مخملی و ... در مورد ما از سوی آن‌ها امتحان شده است و هرچه ما به‌پیش می‌رویم تحریم‌ها در مسائل حقوق بشر، تروریزم و هسته‌ای و ... بیشتر می‌شود. طی سال‌های ۲۰۰۶ الی ۲۰۰۸  در دوران ریاست جمهوری  آقای بوش ۵ قطعنامه شورای امنیت و سازمان ملل داده می‌شود و ما تحریم می‌شویم.

 به‌یک‌باره در اواخر دوران بوش، به مدت ۲۲ الی ۲۳ ماه هیچ قطعنامه‌ای صادر نمی‌شود تا زمانی که  قطعنامه ۱۹۲۱ مطرح می‌شود. چرا این تحریم‌ها زیاد شد؟ اصولاً تحریم‌ها همانند جنگ ابزار سیاست است.   جنگ و تحریم برای آن انجام می‌شود که سیاست طرف مقابل حاکم شود. اکثر  نظریه‌پردازان و تحلیلگرها بر این عقیده هستند که تحریم کردن یک کشور اعلام جنگ به  یک کشور است. زمانی که تحریم‌ها در شورای امنیت تا حد زیادی افزایش یافت و جواب  نداد، در زمان آقای اوباما تهدید را هم اضافه کردند تا این دو لبه همانند قیچی به ایران فشار بیاورد تا ایران به‌پای مذاکرات بیاید. ابتدا آقای اوباما تهدید می‌کرد و می‌گفت که همه گزینه‌ها بر روی میز است.  

وی افزود: تا زمانی که در اندیشکده‌ها، ژنرال‌های آمریکایی به ایشان گفتند که تهدید کلامی  فایده ندارد، باید  تهدید را به‌گونه‌ای بیان کنید که باور کنند.   یک کلمه در انگلیسی با عنوان incredible است که به معنای باورناپذیری است و  برعکس این کلمه زمانی که پیشوند in را حذف می‌کنید به معنی باورپذیر است. متأسفانه در داخل به معنای تهدید معتبر ترجمه‌شده است اما در میان مردم این کلمه به‌خوبی درک نمی‌شود. معنی اصلی کلمه credible  باورپذیر است و این به معنای آن است که چیزی بگویید که باورپذیر باشد.   برای آنکه چنین باوری به ایران القا شود برای مثال ناوهای آمریکایی به خلیج‌فارس فرستاده می‌شوند یا اینکه مراکز جاسوسی امریکا اخباری را مخابره می‌کنند که می‌دانند توسط دستگاه‌های  اطلاعاتی ایران رصد می‌شود و کد شکنی می‌شود و متوجه می‌شوند. البته جابجایی‌های دروغین، ظاهری و برای فریب اتفاق می‌افتد البته این‌گونه نیست که هر پیامی بدهند در کشور ما  کد شکنی بشود و باور بشود اما تعداد پیام‌ها افزایش می‌یابد، تعداد پیام‌های جابجایی نیرو و لشگر افزایش می‌یابد، این عملکردها برای یک هدف انجام  می‌شود و هدف این است که شما باور کنید که جنگ امکان‌پذیر است.

مجری برنامه پرسید: پس تلاش می‌کنند که بر روی مسئولین و سیاستمداران ما اثر می‌گذارند؟

این کارشناس  روابط بین‌الملل گفت: زمانی شما به‌عنوان یک  کارشناس، احتمال بسیار پایین را موردتوجه قرار نمی‌دهید اما به‌عنوان یک  مسئول مملکتی اگر احتمال بسیار کمی در مورد جنگ باشد، باید در این رابطه فکر کرد و اقداماتی انجام شود و پیش‌بینی‌های لازم انجام شود. تمام هدف آمریکایی‌ها این بود که تهدید و تحریم به ایران فشار آورد  تا آن‌که ایران به سمت مذاکره بیایید و به قول خانم هیلاری کلینتون، محاسبات ایران تغییر کند.

سیاست دوگانه فشار و مذاکره برای تضعیف موشک‌های ایران

روزبه، مهمان دیگر برنامه افزود: خانم کلینتون در این رابطه  تصریح می‌کنند و می‌گویند که  سیاست ما دوگانه است یعنی فشار و مذاکره. زمانی که علت را از ایشان جویا می‌شوند در پاسخ می‌گوید که می‌خواهیم محاسبات حاکمان تهران را تغییر دهیم.

خوش‌چشم در راستای سخنان  دکتر روزبه نقدهایی را وارد کرد و گفت: این کار را اعلام کرده‌اند و در حال حاضر این کار را برای موضوع موشکی ما در حال انجام هستند.

این کارشناس روابط بین الملل در ادامه گفت: در جلسات کنگره و سنا، مقامات ارشد دولت آقای اوباما حضور می‌یابند و به همین موضوعات یعنی ادامه کار برای تغییر در محاسبات موشکی اشاره می‌کنند. پس تهدید برای آن بود که مسئولان ما  وارد مذاکره شوند. حال ما باید  ببینیم که آیا تهدیدها امکان‌پذیر بوده است؟ می‌توان برنامه‌های زیادی پیرامون وضعیت اقتصادی آمریکا بحث کرد، آقای ترامپ در تبلیغاتش گفت که زمانی که به تعداد زیادی از شهرهای آمریکا وارد می‌شوید خیال می‌کنید که وارد کشور جهان‌سومی شده‌اید و یا اینکه ایشان می‌گوید  که ما دو جنگ کرده‌ایم که اگر هزینه‌های آن‌ها را جمع کنیم می‌توانستیم دوباره آمریکا را بازسازی کنیم اما برخی ممکن است این‌گونه بگویند که مگر افکار عمومی تا چه میزان می‌تواند تأثیرگذار باشد؟ اقتصاد واقعاً موضوع بحث است. کارخانه‌های تسلیحاتی با جنگ پرسود می‌شوند و بسیاری معتقد هستند که  جنگ موجب به راه افتادن اقتصاد آمریکا می‌شود. بهترین راه برای آن‌که کوتاه‌مدت پاسخ سؤالتان را بیابید این است که بدانید اندیشکده‌ها در آن کشور پس از جنگ عراق چه  تصمیم‌هایی را به مسئولین آمریکایی ارائه کرده بودند؟ ۲۰ اندیشکده معروف در امریکا هستند که تأثیرگذارند برای مثال اندیشکده های بروکینز، رند، شورای روابط خارجی (CFR) وغیره.

اجماع اندیشکده های آمریکایی در ناممکن بودن حمله به ایران

وی گفت: این اندیشکده ها تصمیم سازان مهم در آمریکا هستند و بر اساس  کارهایی که انجام می‌دهند رتبه‌بندی می‌شوند. برای نمونه  شورای روابط خارجه را بررسی می‌کنیم، باید دید که چه کسانی عضو این مجموعه هستند. رؤسای جمهور سابق آمریکا، وزرای خارجه سابق آمریکا، وزرای دفاع سابق آمریکا و ... عضو این مجموعه هستند بااین‌وجود این افراد خودشان تحقیق نمی‌کنند بلکه بهترین محققین را استخدام می‌کنند همانند خانم سوزان ملنی، که ایشان مدت‌زمانی در وزارت امور خارجه آمریکا طراح تصمیم‌ساز بوده است.

 این مجموعه، ایشان و امثال ایشان را به خدمت می‌گیرند و بر اساس تجربه افرادی همانند آقای کلینتون، برژنسکی، کسینجر و ... را به عضویت می‌گیرند. تصمیم سازی‌هایی که این مجموعه می‌کند برای هر رئیس‌جمهوری در امریکا مهم است و نتایجشان را به او ارائه می‌دهند؛ مجموعه اندیشکده‌ها زمانی که یک تصمیم می گیرند که بسیار نادر است حتماً رئیس‌جمهور آمریکا به آن عمل می‌کند زیرا افراد عادی در آن مجموعه‌ها نیستند. آقای کلینتون که در آن مجموعه حضور دارد برای هر سخنرانی در هر کشوری بین ۱۰۰ هزار دلار تا ۱ میلیون دلار بسته به آنکه در کدام کشور است پول دریافت می‌کند. به‌عنوان‌مثال دیگری می‌توان به آقای برژنسکی اشاره کرد که هنوز زمانی که موضوع در سنا به مشکل برمی‌خورد از ایشان کمک می‌گیرند؛ این افراد به تصمیمی در اندیشکده ها رسیده‌اند. خلاصه بگویم در سال‌های ۲۰۰۴ الی ۲۰۰۹ که آقای اوباما رئیس‌جمهور شد حتی تا  انتخابات ما که سال ۹۲ بود، همه آن‌ها سفارش کردند که شما به‌هیچ‌عنوان راه‌هایی را که سفارش شده است، انجام ندهید و از این به بعد دیپلماسی تغییر  رویکرد نسبت به ایران داشته باشید. در حال حاضر گزارش‌های اندیشکده ها موجود است. در فاصله سال‌های ۲۰۰۴ الی ۲۰۰۹ به‌غیراز  ۲ تحقیق – اعم از آن‌هایی که در رابطه با خاورمیانه است و یا در رابطه با  ایران است- هیچ‌کدام حتی راجع به گزینه نظامی بررسی نکرده است.

روزبه در ادامه گفت: در طیف تحقیقاتی که مجموعه‌های متفاوت انجام داده‌اند به دلیل آنکه تا حدی پرهزینه است حتی در طیف تصمیم سازی  هیچ‌وقت به این مورد به‌عنوان یک امر جدی نگاه نشده است.

مقصودی پرسید: پس درواقع هیچ گزینه نظامی روی میز نبوده است؟

اندیکشده آمریکایی: گزینه نظامی علیه ایران حماقت محض است

خوش‌چشم در جواب گفت: خیر. فقط دو اندیشکده در دو گزارش  از میان تعداد بسیار  زیادی گزارش و از میان انبوه گزینه‌ها، در مورد گزینه نظامی چنین بیان می‌کند که چنان هزینه‌ای دارد که حماقت محض است که  چنین تصمیمی گرفته شود. این دو تحقیق که من اشاره کردم  یکی توسط مرکز سابان در بروکینز انجام‌شده است و به سفارش شورای روابط خارجی – به‌عنوان کار مشترک- انجام‌شده است و مدیریت پروژه بر عهده برژنسکی و به همراهی خانم سوزان ملنی انجام‌شده است که این تحقیق راجع به خاورمیانه است. جالب است که این تحقیق درزمانی همانند زمان فعلی بوده است که آقای اوباما پیروز شده است و یک الی دو ماه مانده است که مسئولیت به او سپرده شود. در آن زمان به او می‌گویند که راه  شما در رابطه با خاورمیانه این موارد است و در این گزارش گزینه جنگ با ایران را مطرح می‌کنند که هیچ امکانی برای این گزینه نداریم بنابراین چنین گزینه‌ای بر روی میز نیست و شما باید گزینه تغییر رویکرد ENGAGEMENT  با ایران  و ایجاد رابطه و تعامل با ایران را انجام دهید.

لرزه بر اندام ژنرال ۴ ستاره آمریکایی از عواقب برخورد با قایق های تندروی ایران

سید مصطفی خوش‌چشم گفت: گزارش دیگری هم هست  که به‌صورت مستقل انجام‌شده است که آن‌هم برای همین مرکز شورای روابط خارجی است. این مرکز خودش را به‌عنوان مرکز جهانی می‌داند. گزارش دیگر هم به رهبری آقای برژنسکی اما به‌صورت مستقل و تحت مدیریت  اجرایی خانم سوزان ملنی انجام می‌شود و بازهم به همین نتیجه می‌رسد. در گزارش اول گفته می‌شود که اصلاً مشخص نیست که شما پیروز شوید یا خیر اما نتیجه گزارش دوم این است که امکان پیروزی دارید اما مدت‌زمانی که طول خواهد کشید و تا چه میزانی  ما دچار مشکلات عدیده خواهیم شد مشخص نیست.

این کارشناس بین الملل اظهار داشت: ژنرال ۴ ستاره آمریکا که بسیار کم یاب است که ژنرال ۴ ستاره در تفنگداران دریایی پیدا کنید؛ آقای مارشال آنتوان تین، آقای زنین در مرکز شیکاگو به همراه  دو الی سه نفر دیگر  که از اشخاص پشت پرده آمریکا در حال گفتگو است و با تعدادی از نخبگان در حال صحبت است. ایشان می‌گوید که ما تنمان می‌لرزد زمانی که قایق‌های تندروی ایران – منظور قایق‌های سپاه است – در خلیج‌فارس  تنش به تنه ناوهای ما بگیرد.

 ایشان می‌گوید گذشت آن دورانی که احمق‌هایی فکر می‌کردند در بغداد با برگ زیتون  از ما پذیرایی می‌شود، الآن دیگر چنین احمق‌هایی نیستند و فهمیدند که چه هزینه گزافی برای ما خواهد داشت، ما همیشه نگران  هستیم که ما  از مسیر خودمان خارج شویم و با ایرانی‌ها دچار مشکل و جنگ بشویم به دلیل آن‌که در انتهای این جنگ مشخص نیست چه می‌شود. حال آقای ترامپ می‌گوید که  اگر من بودم زمانی قایق‌های ایرانی نیروهای ما را گرفتند چنین و چنان می‌کردم باید بدانیم که این موارد  برنامه‌های تبلیغاتی و انتخاباتی است که در آینده  به آن خواهیم پرداخت.

مقصودی از دکتر روزبه در مورد اینکه با برجام سایه جنگ برداشته‌شده است سؤال پرسید و میزان واقعی بودن این گزینه را پرسید. اما روزبه ابتدا به مسئله دیگری پرداخت و گفت: به سؤال شما می‌پردازم اما در ابتدا در مورد اوج تنش جمهوری اسلامی با امریکا مباحثی را مطرح می‌کنم؛ اگر سال ۲۰۱۲ تصور بکنیم،   باید ببینیم که در طرف دیگر که قرار است جنگ را مدیریت کند چه اتفاقی افتاده است که آقای دکتر به‌خوبی فضای اتاق فکرها را تشریح کرده‌اند.   اتاق‌های فکر نسبت به موضوع جنگ واکنش‌هایی داشتند اما آمریکایی‌ها به این اکتفا نکردند و کارگروه متشکل از بزرگ‌ترین افرادشان را اختصاصاً برای بررسی موضوع جنگ گردآوردند. – سند این رخ داد نشان داده شد. -  این سند سنجش هزینه و فایده جنگ است؛ چه کسانی  به این موضوع پرداختند؟

خود آمریکایی‌ها می‌دانند که نمی‌توانند با ما جنگ داشته باشند اما در ایران برخی از جنگ صحبت می‌کنند!

وی با پاسخ به این سوال گفت: اشخاصی که در این کارگروه بوده‌اند، آقای برژنسکی، آقای نیکلا برنز،   آقای ریچارد آرمیتاژ و افرادی دیگر همچون فرماندهان نیروهای آمریکا، بازنشسته‌های نیروهای آمریکا مانند آقای ویلیام ورز و ژنرال زینی و ... در این مجموعه حضورداشته‌اند. جمع‌بندی این افراد در رابطه با جنگ با ایران است که به‌تفصیل گفته‌شده است. آن‌ها گفته‌اند که درصورتی‌که با ایران  وارد جنگ بشویم به  سه الی ۴ نقطه می‌توانند فقط ضربه بزنند و امکان از بین بردن آن را ندارند. یکی  از دلایلی که بر روی مجموعه فردو تا این اندازه حساسیت بود به دلیل ضربه ناپذیر بودن این مجموعه بود، این مجموعه در دل کوه‌ها با یک حصار طبیعی است که ضربه زدن به آن به معنی از بین بردن نیست بلکه به معنی ایجاد خسارت است. این افراد می‌گویند که  به بخشی از نیروهای نظامی ایران می‌توانیم ضربه بزنیم اما نمی‌توانیم آن‌ها را از بین ببریم و در ازای این اقدامات باید پاسخ‌های ایران را بسنجیم.

روزبه افزود:  این افراد می‌گویند که ما با ۱۴  «نمی‌دانم» در حوزه ایران مواجه هستیم؛ نمی‌دانیم که  ایران چگونه می‌خواهد جواب بدهد، نمی‌دانیم ایران در چه سطحی می‌خواهد جواب بدهد، نمی‌دانیم در چه حوزه جغرافیایی می‌خواهد جواب دهد، با چه میزان  شدتی، در ایران جواب خواهد داد یا در منطقه جواب خواهد داد؟ در کدام بخش از دنیا  جواب خواهد داد؟ این گزارش را خبره‌ترین و در حقیقت زبده‌ترین و بزرگ‌ترین کارشناسان امنیت ملی امریکا می‌گویند. برژنسکی و آقای زینی که فرمانده سندکام بوده است می‌گوید که اگر قرار باشد جنگی در حوزه ایران اتفاق بیافتد کسی که  باید عملیات بکند فرمانده سندکام است، این شخص می‌گوید که من نیستم.   اما با این‌وجود در کشور ما از جنگ صحبت می‌شود! جنگ بیش از آنکه  برای ما ترس‌آور و دلهره‌آور باشد برای کاخ سفید ترس‌آور و دلهره‌آور است.

خوش‌چشم کارشناس مسائل راهبردی در ادامه صحبت‌های دکتر روزبه گفت: در سال‌های ۲۰۰۸ که ما شهاب‌های ۱ و ۲ و۳ داشتیم به‌شدت می‌ترسیدند. آن‌ها تصمیم گرفتند که در غالب یک طرحی تحت عنوان BIG BARGEN  معامله‌ای  بزرگ به راه بی اندازند که هم هسته‌ای  را به رسمیت بشناسند و هم منافع ما در منطقه  و خاورمیانه و کل جهان را به رسمیت بشناسند و دیگر تحریم نظامی و هیچ‌گونه تهدیدی در کار نباشد.  

ابهام بزرگ اطلاعاتی آمریکا از نحوه پاسخ نظامی ایران

خوش‌چشم در ادامه گفتگو با اشاره به موشک‌های سجیل و قدر گفت: در حال حاضر یکی از کارهای آن‌ها نوشتن سناریوهای مختلف است. صدها سناریو به‌دقت نوشته می‌شود تا درصورتی‌که هر اقدامی شد چه نتیجه‌ای می‌دهد. آن‌ها به‌شدت علاقه دارند که از ایران جامعه نخبگان، خبرنگاران، ارتشی‌ها، نظامی‌ها و یا متخصص دفاعی با  هزینه هنگفت شرکت کند تا آن‌ها بفهمند که عکس‌العمل ایرانی‌ها نسبت به این قضیه چیست؟   آن‌ها اطلاعات می‌خواهند و اطلاعات ندارند و کور بودن این افراد باعث شد که جنگ جزء گزینه‌ها نباشد.

مجری برنامه با پرسش این مطلب که پاسخ نظامی ایران تا چه اندازه برای این افراد مبهم است؟ گفت:  آیا تا این اندازه ابعاد آن را بزرگ می‌دانند؟

روزبه در جواب گفت: بله. آن‌ها می‌گویند ما توان شروع این اقدام راداریم اما چون نمی‌دانیم که در چه حوزه‌ای، با کدام ابزار، در کدام منطقه و با چه سطحی، و با چه شدتی به ما پاسخ داده خواهد شد پرونده جنگ را بایگانی کرده‌اند.

مجری ثریا با اشاره به موضوع برجام گفت: اخیراً در فضای سیاسی و رسانه‌ای  بین برجام و مباحث نظامی ارتباطی مطرح‌شده است و هم اینکه برخی شخصیت‌ها که بعید است چنین حرف‌هایی بزنند در رسانه ملی موضوعاتی مطرح کردند که پس‌ازآن صحبت‌هایشان را اصلاح کردند. اما به‌هرحال گفته‌اند که اگر برجام نبود گزینه جایگزین، جنگ بود. به نظر من این موضوع باید بررسی شود و با این تحلیل‌هایی که از سوی برخی مطرح می‌شود این تهدید تا چه اندازه واقعی است؟

بدعهدی آمریکا و بی حاصلی برجام، علت تغییر هدف برجام از رفع تحریم‌ها به رفع تهدیدها

خوش‌چشم در جواب گفت: من به‌صورت تیتر وار مطرح می‌کنم، ابتدا باید گفت که برجام باهدف رفع تهدید جنگ نبود بلکه برای آن بود که تحریم‌ها رفع شود. در حال حاضر که با بدعهدی آمریکایی‌ها چیزی حاصل نشده است برخی می‌گویند که برجام باعث شد که جنگ نباشد. اصلاً تهدیدی در کار نبود بلکه فقط لفظی بود. خانم کاندوریزا رایس در جلسه استماع – جلسه بودجه – سال ۲۰۰۶  ایشان در رابطه با ایران در حضور سناتور اوباما، سناتور بایدن، سناتور کری حضورداشته‌اند که البته در مورد جنگ صحبت نمی‌کند در رابطه باسیاست‌های ایران صحبت می‌کند.

روزبه اضافه کرد: این افراد هیئت حاکمه حال حاضر هستند

خوش‌چشم در ادامه گفت: این افراد دادوفریاد می‌کنند  و به خانم رایس میگویند که به چه علت ما در منطقه‌ای شرکت کرده‌ایم و کشته داده‌ایم که هر دولتی  که در منطقه یا جهان بر روی کار میاید آن  شخصی است که عین این جمله مرگ بر امریکا را می‌گوید. برای نمونه عراق و ایران را مثال می‌زنند که در آن احمدی‌نژاد بر روی کار آمده است.   در مثال دیگر حماس را در فلسطین مثال می‌زنند که با انتخابات دموکراتیک بر سرکار آمده است. مثال دیگر ونزوئلا و بولیوی و ... را مطرح می‌کنند که هر شخصی که به آمریکا فحش می‌دهد بر روی کار آمده است. خانم رایس در آن جلسه می‌گوید به ما چند سال وقت بدهید تا سعی کنیم آن‌هایی که طرفدار آمریکا هستند بر روی کار بیایند. آن افراد در پاسخ می‌گویند که ما چنین وقتی را به شما نمی‌توانیم بدهیم شما این جنگ‌ها را به راه انداختید. سپس آقای کری در آن جلسه می‌گوید چه کسی به شما چنین توهمی داده است که انتخابات به معنی دموکراسی است و دموکراسی با انتخابات شروع می‌شود؟ آقای کری سپس می‌گوید که دموکراسی با انقلاب شروع می‌شود و خانم رایس در پاسخ به ایشان می‌گوید مگر چنین چیزی شدنی است؟ آقای کری بر انقلاب اصرار می‌کند.

گریه کری برای فریب مذاکره کنندگان ایرانی

وی با اشاره رفتار فریبکارانه کری در مذاکره با مسئولین ایرانی گفت: در زمان مذاکرات هسته‌ای  به گفته خانم شرمن، ایشان در انتهای جلسه پیش از اعلام خبر توافق به مطبوعات گریه‌ای کرد و گفته است که من از جنگ ویتنام به بعد به عالم سیاست آمده‌ام تا نگذارم خونی ریخته بشود. بله این حرف درست است اما منظور ایشان خون آمریکایی‌ها است. ایشان در جلسه استماع کنگره عبارت نافرمانی مدنی بکار نمی‌برد بلکه می‌گوید باید انقلاب شود و انقلاب  به معنی خون‌ریزی است؛ دیدگاه آقای کری بوده و هست یعنی دموکرات‌ها همین‌طور هستند اما متأسفانه در ایران درست فهم نشده است.

خوش چشم در پاسخ به این سؤال که منظورشان براندازی است یا نه،   گفت: بله. متأسفانه در ایران می‌گویند که دموکرات‌ها جنگ‌طلب نیستند و جمهوری‌خواهان جنگ‌طلب هستند. سال ۲۰۰۰ که بوش انتخاب شد، تبلیغات انتخاباتی‌اش این بود که آقای کلینتون جنگ‌های بی‌دلیلی در خارج همانند بالکان به راه می‌اندازد باید به خود آمریکا توجه کند. پس از ۱۱ سپتامبر آقای بوش جنگ‌طلب شد و همین الآن هم آقای ترامپ می‌گوید که من در سوریه و غیره نمی‌خواهم شرکت کنم و آن‌ها را به پوتین می‌دهم.

برجام احتمال جنگ را افزایش می‌دهد

این کارشناس مسائل بین المللی گفت: هدف این بود که تحریم‌ها برداشته شود اما الآن این صحبت‌ها مطرح می‌شود که مانع جنگ شده است.   نکته دوم این است که  برجام احتمال جنگ را بدتر کرده است که در برنامه‌های بعد توضیح خواهم داد؛   در همان جلسه خانم رایس به آقای اوباما و بقیه می‌گوید که ما نسبت به ایران کور هستیم، در دوره شاه ۲۰۰ هزار دانشجو به آمریکا می‌آمد و می‌فهمیدیم که  در ایران چه وضعی هست، اما  در حال حاضر ۲۰۰۰ هزار نفر هستند، پس‌ازاین صحبت‌ها بودجه کلانی حدود ۶۰ الی ۷۰ میلیون دلار تخصیص می‌دهند تا درباره ایران اطلاعات استخراج کنند.

وی  در پاسخ به این سؤال که برجام تا چه حد در این رابطه مؤثر بوده است گفت: برجام اتفاقاً برعکس است؛ چیزی که آن‌ها نداشته‌اند اطلاعات بوده است اما الآن می‌توانند اطلاعات بگیرند.

مقصودی بابیان اینکه آیا شما می‌گویید که برجام سایه شوم جنگ را برنداشته است؟ گفت: برجام بلکه می‌تواند  کمک کند تا سایه شوم جنگ رخ دهد.

برجام یار کمکی آمریکا برای جنگ احتمالی علیه ایران

کارشناس مسائل راهبردی در پاسخ گفت: بله؛ آقای اوباما و برخی دیگر هم گفتند. وی گفت شما قصد داشتید که حمله کنید، درهرصورتی که حمله می‌کردید چه می‌شد؟ شما می‌توانستید ۱ الی ۲ سال ایران را عقب بی اندازید، اولاً هنوز این گزینه هست ولی با این توافق زمانی که قلب راکتور اراک خارج شد ۶ سال طول می کشد تا دوباره طراحی شود و دوباره کارگذاری شود که این به گفته مسئولین خودمان است. چهار سال زمان می‌برد تا  مواد غنی‌سازی شده‌ای که از ایران خارج شد دوباره به میزان قبلی از گردد، پس با ابزار دیپلماسی توانسته‌ام این کشور را ۴ الی ۶ سال عقب بی اندازم، حتی اگر هم خواستید جنگ به راه بی اندازید ۲ سال دیگر هم شما عقب خواهید انداخت، اما نمی‌توانید توان آن را از بین ببرید. به گفته معاون آقای کری برنامه آتی آن‌ها در رابطه با موضوع موشکی همین است.

ایشان با بیان اینکه از طرف داخل هم می‌توان بررسی کرد گفت: چند رسانه‌ داخلی این مطلب را زده‌اند. از قول آقای عراقچی، آقای ظریف در مذاکرات به اروپایی‌ها گفت که شما نمی‌توانید فوردو را نابود کنید با جنگ هم نمی‌توانید آن را منهدم و قصد دارید که از طریق مذاکره فوردو را ببندید و با جنگ هم به سراغ بقیه جاها همانند نطنز و اراک  بروید اما حالا با مذاکرات توانسته‌اند تجهیزات اتمی  را ازآنجا خارج کنند.

خوش چشم تصریح کرد: مشکل بعدی که برجام باعث آن شد، این است که ما تحت بیشترین و شدیدترین بازرسی‌های IAEA  قرارگرفته‌ایم.   سازمان بین‌المللی انرژی اتمی همان کسانی هستند که تمام اطلاعات ما را به آمریکایی‌ها داده‌اند. اتفاقاً در جلسه استماع پس از برجام پس از اجرای این موضوع، به خانم شرمن می‌گویند که بالاخره ما سند مخفی مابین ایران و آژانس را ندیده‌ایم، آیا شما آن را دیده‌اید یا خیر؟ ابتدا طفره می‌رود سپس اقرار می‌کند که معاونش آن را دیده است و سپس خبرگزاری AP آن را منتشر کرد.

در ادامه گفتگو مجری برنامه از ایشان در رابطه با درز اطلاعات از آژانس و سندیت این موضوع پرسید که وی در جواب گفت: بله، تابه‌حال هر زمان‌که بازرس می‌فرستند، ایران تعدادی را پس می‌فرستد که یا به معنی آن است که جاسوس هستند و یا تائید شده نیستند. مگر در مورد عراق این اتفاقات نمی‌افتاد؟ در مورد خودمان می‌توان به  سند بسیار محرمانه  و دوجانبه مابین ما و آژانس اشاره کرد که بسیاری از کمیسیون امنیت ملی مجلس این سند را ندیده بودند و آمریکایی‌ها این سند را دیده بودند که این مشکل دوم است.

ایشان در جواب گفت: ما هم عقب افتادیم و فردو را به‌نوعی واگذار کردیم، همچنین آن‌ها اطلاعات کلان رادارند و هرروز هم به آن اضافه می‌شود.

سخنگوی کاخ سفید: گزینه نظامی پس از  برجام تقویت هم خواهد شد

وی در پاسخ  به این سؤال که از مقامات آمریکا چنین سندی هست گفت: بله، پس از انعقاد قرارداد وین، آقای جاش ارنست در ۲۶ تیرماه سال ۹۴ – دو روز بعد از توافق هسته‌ای در وین – اعلام کرد که نکته کلیدی  آن است که گزینه نظامی پس از توافق تقویت هم خواهد شد.

وی بابیان اینکه این موضوع را سخنگوی کاخ سفید اعلام کرده است، گفت:  سخنگوی کاخ سفید در ادامه گفته است که ما طی این سال‌ها جزئیات بیشتری در رابطه با برنامه هسته‌ای ایران گردآوری خواهیم کرد، بنابراین زمان تصمیم‌گیری فرماندهان نظامی آمریکا و اسرائیل در رابطه باهدف گیری، به دلیل اطلاعاتی که به لطف رژیم بازرسی‌ها – منظور IAEA  است – جمع‌آوری کرده‌ایم جلو خواهد افتاد.

مقصودی بابیان اینکه این صحبت بسیار کلیدی است، گفت: پس طراحی که طرف آمریکایی کرده است این است که بتواند با برجام اطلاعات به دست آورد.

کارشناس مسائل راهبردی در ادامه گفت: این موارد را طرف آمریکایی اصلاً پنهان نکرده است. آقای اوباما  روبروی دوربین همیشه این موضوع را بیان می‌کند، ایشان می‌گوید که اگر شما بدون دقت شلیک می‌کردید بهتر بود یا اینکه با دقت بزنید؟

در این زمان مجری برنامه به تجربه عراق اشاره کرد و گفت: همان کاری که با عراق انجام داده‌اند که با بازرسی‌های مفصل و ... عراق را کامل شناسایی کردند که البته این مسائل طراحی طرف آمریکایی است و انشا الله در کشور تدابیر لازم اتخاذشده است.

خوش‌چشم با تائید صحبت‌های مقصودی گفت: آن‌ها در سال ۲۰۰۶ با دو موشک می‌ترسیدند، در حال حاضر که به گفته رئیس ستاد  کل، هرسال در زمینه پدافند موشکی و قدرت و توان موشکی با سال گذشته فرق می‌کند اگر آن زمان هر ۵ الی ۶ سال یک جهش داشتیم در حال حاضر سال‌به‌سال به‌پیش می‌رویم.

دکتر روزبه پیرامون تغییر تهدیدات در دوران ترامپ با نمایش سایت آنلاین بدهی‌های آمریکا گفت: ترامپ ماحصل اقتصاد به بن بست رسیده آمریکاست. خروجی اقتصاد آمریکا شخصی مثل ترامپ می‌شود. خروجی این اقتصاد، اعلام این حرف است که توان ماجراجویی جدید نداریم. خروجی این اقتصاد، ابهام پیرامون آینده ناتو می‌شود که اصلی‌ترین بازوی قدرت نظامی آمریکا است. خروجی این فرایند که بدهی آمریکا هرروز در حال افزایش است این است که اقتصاد آمریکا توان  ایجاد جنگ جدید را ندارد. زمانی که ترامپ می‌گوید که ما باید به داخل امریکا بازگردیدم و با هزینه‌های جنگ می‌توانستیم دو بار آمریکا را بازسازی کنیم، منظورش این بدهی‌ها است.

روزبه بابیان اینکه دشمن در دشمنی خودش تردید ندارد گفت: جمع‌بندی آن‌ها در مورد ما دشمنی است. شیوه دشمنی را عوض می‌کنند، اما آن چیزی که  این دشمنی‌ها را خنثی کرده است اقتدار روزافزون توان امنیتی و دفاعی ما است که به پشتوانه مردم  همیشه درصحنه و رهبر انقلاب است.

مجری برنامه با نقل جمله‌ای  از رهبر انقلاب که مؤید نتیجه نظرسنجی است گفت: این سخنان برای دو ماه گذشته است؛ رهبر انقلاب فرموده‌اند: «در طول سال‌های گذشته گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی از مسئولان مطرح‌شده است مبنی بر این‌که رفع تهدید نظامی و جنگ به  دلیل فلان اقدام بوده است درحالی‌که این سخنان صحیح نیست زیرا  تنها عامل  رفع تهدید نظامی اقتدار دفاعی و  نظامی و ایجاد ترس و رعب در دشمن بوده و خواهد بود.» این سخنان قابل‌توجه برخی از عزیزانی که به‌هرحال جایگاه و سمتی دارند و از ایشان بعید است که بگویند که با فلان قضیه سایه شوم جنگ را برداشته‌ایم.

در پایان برنامه خوش‌چشم گفت: راجع به آقای ترامپ باید نکته‌ای را بیان کنم؛ شاید ۹۰% تحلیل گران در داخل کشور  بگویند که این حرف درست نیست.   آقای ترامپ آدمی نیست که  بر اساس ایدئولوژی کار کند، ایشان بر اساس منافع کوتاه‌مدت کار می‌کند. پایگاه فکری‌اش، حوزه اقتصادی است. به همین دلیل است که قصد دارد از هزینه‌ها و تنش‌ها با روسیه، در سوریه و سایر مناطق بکاهد. ایشان در مورد سوریه گفت ایران و روسیه در حال حاضر با تروریست‌ها در حال جنگ هستند حداقل برای مدت محدود هم که شده است با کشورها کارکنیم و هزینه‌ها را کاهش دهیم. حال آقای اوباما هر چه فشار می‌آوردید نیم قدم عقب‌نشینی می‌کرد ولی اگر شما یک‌قدم عقب بروید او ۲ قدم جلو می‌آمد. آقای ترامپ برعکس ایشان است و اگر شما یک‌قدم عقب بروید ۱۰ قدم جلو می‌آید اما اگر از ابتدا محکم بایستید و شما به عقب رفتن تن ندهید او ۱۰ قدم عقب می‌رود. این تحلیل از نوع صحبت‌های ترامپ، فرارش از تنش‌ها کاملاً مشخص است. من امیدوارم سیاست خارجی  کشور طبق فرمایش مقام معظم رهبری در سال‌های گذشته سیاست‌های تهاجمی باشد. امیدوارم که دولت محکم بایستد و سیاست خارجی محکم اتخاذ کند؛ اگر چنین کنیم قول می‌دهم که آقای ترامپ عقب‌نشینی خواهد کرد.

حمایت ۹۲% مردم از افزایش توانمندی و اقتدار دفاعی

سؤال نظرسنجی این برنامه بدین شرح بود: «کدام گزینه نقش اصلی را در بازدارندگی دفاعی و جلوگیری از تعدی نظامی دشمن در سه دهه اخیر داشته است؟

افزایش توانمندی و اقتدار نظامی ایران

تمرکز بر مذاکره و گفتگو با ابرقدرت‌های شرق و غرب»

در بخش پایانی برنامه مجری دوم برنامه ثریا به پیامک‌های مردم اشاره کرد و سپس به نتیجه نظرسنجی را تا این بخش از برنامه اعلام کرد و گفت : ۹۲ درصد به گزینه «افزایش توانمندی و اقتدار دفاعی» رأی داده‌اند و تقریباً ۸ درصد  به گزینه «تمرکز بر مذاکره و گفتگوی با ابرقدرت‌های شرق و غرب» موجب بازدارندگی برای  کشور شده است.  

محسن مقصودی از تمام اشخاصی که در نیروی‌های مسلح منجر به ایجاد چنین قدرت دفاعی شده‌اند تشکر کرد و گفت: باید به نکته‌ای که در پیامک‌های مردم مطرح شد توجه کرد زیرا این عامل  منجر به ضعف ما در مقابل دشمن می‌شود. امیدواریم که مسئولین در این رابطه بیشتر دقت کنند که  ما باید در داخل قوی باشیم که یکی از این مباحث بحث عدالت و فساد است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.